عجيب ترين حوادث بي جواب دنيا | عجيب جالب خنده دار ديدني سرگرمي

====
======

سون یازیلار

تبلیغات

نویسنده : آتيلا بازدید :0
عجيب ترين حوادث بي جواب دنيا

یازان گونی:یکشنبه 26 خرداد 1392 ساعات: 05:45
دیدگاه ها:0 نظرات

عجيب ترين حوادث بي جواب دنيا


حوادث بي پاسخ در تاريخ

شنتي دوا، دختربچه عجيب!

شنتي دختربچه اي 4 ساله بود كه در هند زندگي ميكرد و مدام به پدر و مادرش ميگفت كه در روستاي «موترا»  زندگي ميكند و مادر سه كودك است و اسمش هم Ludgi است.
بعد از تكرار اين داستان توسط شنتي، خانواده ي او تصميم به برسي اين موضوع ميگيرند و بعد از تحقيقي متوجه ميشوند كه موترا نام روستايي واقعي بوده كه زني به نام Ludgi كه به تازگي از دنيا رفته در آن زندگي ميكرد؛ اين زن همچنين سه فرزند هم داشت.


والدين شنتي كه بسيار متعجب شده بودند او را به اين روستا برده و با كمال تعجب متوجه شدند كودك 4 ساله آنها به راحتي با لهجه محلي اين روستا آشنايي كامل دارد و با مردم به زبان محلي حرف ميزند!!

نكته جالب اينكه شنتي 24 راز مختلف از زندگي Ludgi را گفت كه همگي كاملاً صححيح بودن.

..............................................


حوادث بي پاسخ در تاريخ

روح فردي جكسون

تصويري كه ميبينيد در سال 1919 گرفته شده و مربوط به كادر پروازي يك فرودگاه در دوران جنگ اول جهاني است.
نكته جالب اين است كه در اين تصوير، روح يك فرد مُرده وجود دارد.
اين روح مربوط به فردي به نام فردي جكسون است كه توسط پره يك هواپيما به شكل اتفاقي 2 روز قبل از گرفتن اين عكس كشته شده بود و مراسم خاك سپاريش در روزي انجام شد كه اين عكس گرفته شد!


اگر در رديف بالا، از سمت چپ به چهره چهارمين نفر نگاه كنيد يك فردي عادي ميبينيد، ولي اگر كمي دقت كنيد، ميتوانيد روح فردي جكسون را در پشت وي ببينيد!
اين عكس به تمامي كاركنان و همكاران فردي جكسون نشان داده شد و همگي بدون كوچكترين شك تاييد كردند كه او همان فردي جكسوني است كه 2 روز پيش از دنيا رفت!

..............................................


حوادث بي پاسخ در تاريخ

كشتي SS Ourang Medan

در نزديكي هاي ماه فبريه 1948 بود كه كشتي هاي اطراف اندونزي، وحشتناك ترين روزهاي خود را سپري ميكردند.

يكي از كشتي هاي منطقه پيغام زير را دريافت كرد:
تمامي خدمه به همراه كاپيتان كشتي مرده اند، من مُردم!


اين پيغام توسط كد مورس و از كشتي اي به نام SS Ourang Medan ارسال شده بود.

با دريافت اين پيغام، چند كشتي براي برسي موضوع و كمك به محل فرستاده ميشوند كه با ورود خدمه نجات به كشتي، همگي با وحشتناكترين صحنه زندگي خود مواجه ميشوند!

تمامي خدمه كشتي به طرض عجيبي و همگي به يك حالت مُرده بودند؛

چشم هاي همه آنها باز بود و دست هاي آنها به حالت كشيده و صورت تمامي اجساد رو به سمت خورشيد قرار داشت. تمامي چهره ها از ترسيدن شديدي آنها قبل از مرگ خبر ميداد. حتي سگ كشتي هم مُرده بود!!

خدمه نجات وقتي وارد اتاق ديگ بخار كشتي شدند، از شدت سرما به لرزه افتادند.... در حالي كه دماء اتاق 100درجه سانتي گراد براورد شده بود.
بعد از پايان برسي، نتيجه بر اين شد كه كشتي را به لنگرگاه برگردانند، به محض بستن سيم هاي يدك كش، مه غليظي شروع شده و كشتي SS Ourang Medan به همراه تمامي خدمه خود منفجر شده و هيچ اثري از آن باقي نماند.

..............................................


حوادث بي پاسخ در تاريخ

رد پاي شيطان

نيمه شب 8 و يا 9 فبريه سال 1855 بود كه برف سبكي در اطاف روستاي دوان شروع به بارش كرد، بعد از قطع برف، ساكنان منطقه رد پاي عجيبي را مشاهده كردند.
اين رد پا شبيه سُم بوده و اندازه اش نيز حدود 1.5 تا 2.5 اينچ اندازه گيري شد.
اين رد پا نشان ميداد كه صاحب آن حدود 100 مايل راه رفته و گاها تغيير مسير داده ولي نكته شگفت انگيز اين بود كه در طول مسير، رد پا هيچگاه قطع نميشد!

با دنبال كردن رد پاها، مردم به چنديت ديوار، رودخانه و يا گاها طويله رسيدند كه همانطور كه گفته شد، اين رد پاها همگي به شكل مستقيم بوده و از روي همه اين موانع رد شد!
اين رد پاي عجيب روي سقف طويله، ديوار و مكان هايي بود كه وسط راه اين شخص قرار داشت!


مردم روستاي دوان، به اين ردپاها لقب "رد پاي شيطان" را داده اند.

ياد آورد ميشوم كه در 12 مارس 2009 هم در همين روستا چنين رد پايي مشاهده شد كه تصوير بالا مربوط به اين زمان است.

..............................................


حوادث بي پاسخ در تاريخ

پل مرگبار Overtoun
اين پل در ميلتون، اسكاتلند قرار دارد و ظاهر آن كاملا طبيعي ميباشد.

اين پل از زماني كه سگ ها روي آن شروع به خودكشي كردند در سراسر دنيا مشهور شد!
سگ ها به روي اين پل رفته و از ارتفاع 50فوتي آن به سوي مرگ خود ميپريدند.
نكته جالب و معمايي اين قضيه اين است كه همه اين سگ ها دقيقاً از يك طرف پل و تقريباً از يك نقطه ميپريدند!!

البته فقط سگ ها اين كار را نميكردند، در سال 1994 هم يك مرد، فرزند خردسالش را از اين پل پرتاب كرد به اين بهانه كه فرزندش ضد مسيح است!!! و چند سال بعد خودش را نيز ميخواست پرت كند!
ساكنان محلي باور دارند اين پل، پلي بين دنياي زندگان و مردگان است.

+0 راي
اوخشیان یازیلار:

ورق لر

[ ]